به گزارش مجله خبری نگار، میزان بروز سرطانها بهطور قابلملاحظهای افزایش یافته، براساس برآوردهای جدید سازمان بهداشت جهانی، ابتلا به سرطان در جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۳۵ میلیون نفر میرسد که در مقایسه با ۲۰ میلیون نفری که در سال ۲۰۲۲ تشخیص داده شدهاند، ۷۷ درصد افزایش را نشان میدهد. روند ابتلا به سرطان در ایران نیز بهویژه سرطان پستان (برست) در زنان زیر ۵۰ سال طی یک دهه گذشته به بیش از ۱۵ درصد رسیده است. آمارهای نگران کنندهای هم در رسانهها درج شده؛ اینکه «سن شیوع سرطان پستان در کشورهای غربی ۵۸ تا ۶۴ سالگی و در ایران ۴۷ تا ۴۸ سالگی است و این یعنی سن شیوع در زنان ایرانی یک دهه کمتر است و حتی ابتلا به این سرطان در سنین بین ۳۰ تا۴۰ سالگی و دوران شیردهی نیز گزارش شده است.»
بخش بزرگی از نگرانیها بهخاطر عدم آگاهی از این بیماریاست که در صورت آگاهی و تشخیص بهموقع میتوان آن را درمان کرد. به رغم آنکه در طول سالیان اخیر، دیدگاههای متخصصین پزشکی درباره تشخیص و درمان این بیماری متحول شده، ولی آگاهی زنان همگام با این تحولات پیشرفت چندانی نداشته است. اگرچه افراد تحصیلکرده یا کسانی که از طریق فضای مجازی اطلاعات لازم را کسب میکنند در این مورد آگاه هستند، اما برخی از اقشار جامعه نسبت به چکاپ سرطان پستان بهدلایل مختلف مقاومت کرده و از انجام معاینات و آزمایشاتی که تشخیص زودهنگام را ممکن میکند، اجتناب میورزند؛ بنابراین اغلب زنان از اهمیت چکاپ سالانه آگاه نیستند. ازاینرو تا وقتی که مجبور نباشند و علائم بیماری را نبینند، خود را ملزم به ماموگرافی نمیبینند.
سرطانها یکی از مهمترین علل به مخاطره انداختن سلامت زنان است و علیرغم اینکه سالیان سال سرطان ریه به دلیل سیگار کشیدن در هر دو جنسیت زن و مرد رتبه اول را به خود اختصاص داده بود، در سالیان اخیر طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی، سرطان پستان به چالشی بزرگ برای زنان مبدل شده و درشرایطی که این بیماری در کشورهای توسعهیافته شیوع کمتری دارد و یا رقم رشد آن ثابت شده، در کشورهای درحال توسعه این سرطان رتبه اول شیوع را در زنان به خود اختصاص داده و هر زنی بدون سابقه خانوادگی؛ در هر سنی و یا در دوران بارداری و شیردهی میتواند در معرض ابتلا به سرطان پستان باشد، براین اساس ارتقای سطح آگاهی مهمترین سلاح برای تشخیص و درمان زودهنگام است و این موضوع برای زنان ایرانی بسیار بیشتر از زنان سایر کشورها دارای اهمیت است. آنگونه که رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی بهشتی گفته، در ایران بیش از ۲۱درصد از مبتلایان به سرطان پستان زیر ۴۰ سال دارند، اما این آمار در دنیا ۴درصد است. درواقع مبتلایان جوان در ایران، پنج برابر متوسط جهانی هستند.
مریم که مدتیاست سروکله سرطان در زندگی اش پیدا شده، اهمیت این موضوع را به «ما» گوشزد میکند. به قول خودش اگر میدانست انجام معاینه و آزمایش چقدر مهم است، یک سال پیگیریهای درمانی و شیمیدرمانی، او را از زندگی عادی دور نکرده بود. از همهجا عقبمانده و کارش را بهخاطر بیماری رها کرده. دوست دارد هرچه زودتر به روزهای عادی زندگی برگردد، این چیزیاست که خوشحالش میکند. او میگوید: «مشکلات متعددی که آگاهی دیرهنگام از ابتلا به سرطان و تعلل در درمان برای بیمار و خانوادهاش ایجاد میکند، اهمیت معاینات سالانه را بیشتر نشان میدهد و باتوجه به وضعیت اقتصادی هرقدر درمان پیچیدهتر شود، ممکن است مشکلات بیشتری بر سر راه بیمار قرار بگیرد؛ بنابراین بهتر است توصیه پزشکان در مورد معاینههای مداوم و اقدامات خودمراقبتی جدی گرفته شود.»
معمولا همه فعالیتهای اطلاعرسانی در این مورد شخصی است و گاه پزشکان معالج به بیماران خود درباره لزوم غربالگری سرطان پستان توضیح میدهند، اما این کار به فرهنگسازی و اطلاعرسانی جدیتری نیاز دارد.
مریم زمستان سال گذشته که متوجه توده کوچکی در سینهاش میشود. ابتدا تصور میکند چیز مهمی نیست، اما پس از گرفتن جواب آزمایش ماموگرافی میفهمد توده داخل سینهاش یک غده سرطانیاست و تا زیر بغلش ریشه دوانده: «قبول کردنش کار آسانی نبود. درمانهایم به شکل اورژانسی شروع شدند؛ اول جراحی سینه و بعد شیمیدرمانی... همه خشم و اضطراب و عصبانیت به سراغم آمد و اینقدر تمام بدنم میلرزید که همسرم فکر میکرد الان است که سکته کنم، اما روزهای بعد تصمیم گرفتم به جای ترسیدن، نسبت به این بیماری آگاه شوم.»
او، مدام در حال تحقیق و خواندن مقالات درباره این بیماریاست و متوجه شده از هر هشت زن در جهان، یک زن احتمال ابتلا به آن را دارد و دومین عامل مرگومیر در زنان است. آمار ترسناک هجوم سرطان پستان به زنان، اما در صورت معاینههای مداوم سالانه و عمل به توصیههایی که خطر ابتلا را کاهش میدهد، میتواند کم و کمتر شود.
مریم تسلیم نشده و با تمام توان به بهبودی فکر میکند. افراد زیادی با حرفهای او از سرطان پستان آگاه شدهاند. بسیاری از بیماران و خانوادههایشان با مریم در ارتباط هستند و از او درباره درمان، عوارض دارویی و خیلی موارد سؤال میکنند. او از همان ماههای اول ابتلا به سرطان، وقتی تمام برنامهریزیهایی که در ذهن داشت تحتتأثیر بیماری قرار گرفت، در شبکههای اجتماعی از خودش و بیماریاش حرف زد و تا توانست اطلاعرسانی کرد. پروسه درمان، چکاپ، عوارض، تغییراتی که بیماری در روح و جسم افراد مبتلا ایجاد میکند و تأثیرات آن در زندگی فردی و اجتماعی، بخشهایی از چیزهایی است که مریم درباره سرطان با مخاطبانش به اشتراک گذاشته است. او میگوید: «سعی کردم این بدبیاری را به یک چیز حتی کمی مثبتتر تغییر دهم.»
به همین دلیل در یک ماه گذشته سه ویدئو ساخته و از آنچه بر وی میگذرد، با مخاطبانش در اینستاگرام صحبت کرده است، اما موضوعی که آزارش داده، باورهای غلط بیماران و خانوادههای آنهاست: «من اغلب با کسانی که سرطان پستان دارند یا یکی از نزدیکانشان مبتلا به این سرطان است، در ارتباط هستم و متوجه شدهام در بسیاری موارد، زنان مبتلا مورد ظلم قرار میگیرند؛ مثلا دوستی میگفت در دوره شیمیدرمانی به مادرم که مبتلا به سرطان پستان بود، اجازه نمیدادم بدون کلاهگیس خودش را در آیینه ببیند. ما بیماران به جز روزهایی که واقعا حالمان بداست، خیلی مواقع یادمان میرود که بیماریم و زندگی عادی داریم، اما این برخوردها باعث میشوند مدام بیماری به ما یادآوری شود.»
او توصیه میکند بیماران گروههای حمایتی تشکیل دهند؛ یعنی ردههای سنی مشابه که مبتلا به این بیماری هستند، در یک روز مشخص نشست آنلاین برگزار کنند و درباره مشکلات خود باهم حرف بزنند: «وقتی دور هم جمع میشویم و از مشکلات خود میگوییم، سبکتر میشویم. گاهی که یک عارضه جدید داریم، از دیگران میپرسیم آیا آن عارضه را تجربه کردهاند؟ جوابهای ساده افراد مبتلا، به شدت هم از لحاظ روحی و هم به لحاظ مقابله با بیماری کمک میکند.»
«سرطان هیولای هولانگیزیاست که بردن نامش هم میتواند تمام معادلات آدم را بر هم بزند. شایعترینش در میان زنان سرطان سینه است که اینروزها به شرط تشخیص بهموقع درمانش امکانپذیر است، اما به هرشکل این اتفاق و پذیرفتنش برای زنان سخت است، درست مثل ریختن موها، چروک برداشتن پوست تن و بدن و هرچیزی که نمادهای زیبایی آنها را نشانه بگیرد.
حتی وقتی سرطان سینه درمان میشود برای بسیاری از زنان، بازگشتن به دوران ماقبل از بیماری نشدنی است. اگر خانواده و دوستان هم با آنها بیمهری کنند ممکن است اتفاقهای ناخوشایندی رخ دهد. مثل افسردگی و دوری کردن از اجتماع...» اینها را مهرانگیز میگوید. سرطان پستان این زن در نیمهراه بارداری تشخیص داده شده است. او ۳۶ هفته پرتو درمانی کرده و بعد ناچار شده تن بدهد به برداشتن یکی از آنها (سینه)، اما بعد موفق شده است دیگری را حفظ کند، پسرکش را به دنیا بیاورد و او را با شیر خودش تغذیه کند. اتفاقی که نشان از اراده قوی، عشق به زندگی و حیات و زایش دارد. مهرانگیز از ابتلایش به سرطان ناراحت نیست، اما از عدم آگاهی اش نسبت به این بیماری غمگین است.
او میگوید: «اگر اطلاعات و آگاهی لازم را کسب کرده بودم، با انجام غربالگری و استفاده از روشهای پیشگیری مثل خودآزمایی، معاینه بالینی و ماموگرافی که از ابزارهای بسیار کارآمد در تشخیص زودرس این سرطان است، اکنون وضعیتم فرق میکرد. البته درکشور ما برای انجام ماموگرافی، اطلاعرسانی لازم صورت نمیگیرد، درحالی که مطابق اطلاعاتی که کسب کردهام مهمترین شیوه شناسایی زودهنگام ابتلا به سرطان پستان، ماموگرافی سالانه پس از سن ۴۰سالگی است. به همین دلیل، بسیار مهم است که زنان از این موضوع آگاه بوده و هر سال ماموگرافی انجام دهند.»
با اینکه تشخیص زودهنگام سرطان بسیار اهمیت دارد، اما این موضوع در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود و آمارها نشان میدهد که سالانه حدود ۱۷ هزار تن به سرطان پستان مبتلا میشوند که از این تعداد، بین ۶ تا هفت هزار تن، جان خود را از دست میدهند.
پیشتر «آسیه الفتبخش»، جراح پستان و معاون پژوهشی آموزشی پژوهشکده «سرطان معتمد» جهاد دانشگاهی تهران گفته بود که ناآگاهی زنان و عدم مراجعه به غربالگری سالانه که موجب تشخیص دیرهنگام سرطان پستان میشود، از دلایل اصلی مرگومیر مبتلایان به این بیماری در ایران است. به گفته او، یک نظام غربالگری سرطان پستان در کشور وجود ندارند و زنان هم از اهمیت چکاپ سالانه آگاه نیستند، در صورتی که مراجعه سالانه به پزشک متخصص و چکاپ ضروری است. طبق دستورالعملهای انجمن سرطان آمریکا و انگلیس، ماموگرافی پیشگیرانه معمولا از سن ۴۰ سالگی آغاز میشود، ولی اگر فردی در خانواده خود سابقه این بیماری را داشت، این ماموگرافی را باید از ۳۵ سالگی شروع کند. در کشور ما اغلب زنان تا وقتی که مجبور نباشند و علائم بیماری را نبینند، خود را ملزم به ماموگرافی نمیبینند. از سوی دیگر پزشکان میگویند، «باتوجه به پایین آمدن سن ابتلا به این بیماری، بهتر است زنان از ۲۰ سالگی مطلع باشند که هر ماه پس از پایان عادت ماهانه، بهتر است خود را معاینه کنند و اگر تودهای حس کردند و متوجه تغییرات ظاهری شدند، اگر حالت پوست تغییر کرده و پرتغالی بود، اگر زخمهایی داشت که پس از ترمیم دوباره عود میکرد یا اگر ترشحات پستان داشتند، باید به پزشک متخصص مراجعه کنند.»
ناهید در سن سی و هشت سالگی مبتلا به سرطان سینه شده، او از ۳۰ سالگی هر سال ماموگرافی انجام میداده و در یکی از آزمایشها متوجه وجود توموری میشود. خوشبختانه او در مراحل اولیه بیماری درمان شده و حالا هر چند ماه یکبار برای پیگیری و انجام آزمایشها به بیمارستان مراجعه میکند. او میگوید: «لطفا خودآزمایی را جدی بگیرید. هر ماه یک روز مشخص چند دقیقه از وقت خودتان را به این کار اختصاص دهید. خودآزمایی شامل لمس و نگاه کردن است. هرگونه تغییر شامل فرورفتگی پوست یا نوک پستان، قرمزی یا زخم پستان، پوستهپوسته شدن و انحراف نوک پستانها و برآمدگی یا برجستگی عروق در قسمتی از آن دارای اهمیت است و هرگونه تغییر جدید در اندازه و شکل باید زیر نظر پزشک متخصص بررسی شود.»
ناهید برای بالا بردن سطح آگاهی درباره سرطان سینه و کمک به مبتلایان و همراهانشان تلاش میکند و در اینستاگرام، مطالبی را با مخاطبانش به اشتراک میگذارد: «هدفم آسان کردن دسترسی به اخبار و اطلاعات درست راجع به سرطان سینه در شبکههای اجتماعی است. تجربههای خودم نشان میدهد که به خصوص اوایل تشخیص سرطان سینه، فرد بیمار بسیار گیج و شوکه است و علاوه بر این که حقش است به اطلاعات درست دسترسی داشته باشد، همین اطلاعات به او کمک خواهد کرد که مسیر درمان برایش کمی روشنتر به نظر بیاید. به همین علت سعی کردم در لایو و استوری و پست به جزئیات قابل توجهی راجع به اهمیت خودآزمایی، نوع برخورد اطرافیان با بیمار، خواستههای بیمار، اهمیت برخورد دلسوزانه و حرفهای پزشک، اهمیت حفظ روحیه در حین و پس از درمان و... بپردازم.»
او در برنامههای لایو هفتگی به سؤالات پرتکرار پاسخ میدهد و البته تأکید میکند که سؤالات درباره درمان تخصصی و داروهای مخصوص را پاسخ نمیدهد: «چون دایره علم و آگاهیام تخصصی نیست.» یکی از مهمترین سؤالاتی که مخاطبانش از او میپرسند این است که آیا داروهای گیاهی میتواند، در درمان این بیماری مؤثر باشد؟ ناهید در این زمینه خاطرنشان میکند: «این اقدام خطرناک است. فردی را میشناسم که علیرغم کوچک بودن تودهها و احتمال مؤثر بودن درمان، به توصیه اطرافیانش روند درمان را متوقف و سعی کرد بیماری خود را با داروهای گیاهی، طب سنتی و خوراکیهای گرم درمان کند. بعد از ۶ ماه حال او وخیم شد و سرطان به مرحله سه رسید؛ ضمن اینکه داروهایی که خورده بود، روی کبد او تأثیر منفی گذاشته بود. وقتی درمان را دوباره با پزشک متخصص شروع کرد، سرطانی که به گفته پزشک با سه ماه با رادیوتراپی و دارو خوب میشد، بهدلیل این سهلانگاری، به عمل جراحی و شیمی درمانی رسیده بود، بنابراین هرگز چنین اقدامی صحیح نیست و حتما باید تحت نظر پزشک مسیر درمان را دنبال کرد.»
منبع: رسالت